روز زمین پاک، سمتوسوی این گزارش را به گفتگو با فرهیختهای «سبز» برد که تمام دغدغهاش طراوت دادن و شادابی به شهر و کشوری است که در آن زندگی میکند. دبیر کل جمعیت سبز بینا لملل از سال۶۷ نخستین فعالیتهایش را در قالب یک گروه مردم نهاد آغاز کرده است.
یکی از مسائل مهمی که این روزها فکر او را درگیر میکند، فاجعهای به نام جنگلخواری و کوهخواری به کام توسعه شهری و رشد تکنولوژی است که این اتفاقات به عقیده او و متخصصان دیگر امر، کل اکوسیستم محیط را به هم میریزد و سبب شده اساتید حوزه محیط زیست نگرانی گرمای گلخانهای را داشته باشند که تاثیر کاستن از جنگلها و مراتع سبز در جایی است که تردد و دود و آلودگی خودروها بیداد میکند.
مصداق او برای شهری که شهروند سبز آن است، از بین بردن جنگلهای طبیعی اطراف فرودگاه شهید هاشمینژاد و ساختوساز روی ارتفاعات در منطقه ۹ شهری و تخریب کوهها به این بهانه است.
سازمان مردمنهاد غیردولتی و غیرسیاسی جمعیت سبز در سال ۶۷ در سطح کشور شکل گرفت و بر مبنای آن تعدادی از اساتید دانشگاه که دغدغه حفظ محیط زیست را داشتند، گرد هم آمدند تا با هدف تبلیغ، ترویج و آگاهی دادن به مردم در راستای شناخت و حفظ محیط زیست فعالیت داشته باشند.
آنطور که دکتر محمد رضوانی، شهروند ۶۳ ساله سبز در باره بررسیهای تحقیقی این گروه مردمنهاد میگوید: در کشور ما در سال۱۳۲۰ جنگلها و مراتع سبز بسیار بیشتر از امروز بود، درصورتیکه در مقایسهای با کشور همسایه ترکیه متوجه شدیم سرانه فضای سبز آن کشور با وجود اینکه در سال ۱۳۲۰ کمتر از سرانه فضای سبز کشور ما بوده، در حال حاضر بسیار افزایش یافته است.
دکتر که چند سالی میشود همسرش زهره حسنی اکبریه نیز وارد این جمعیت شده است و دوشادوش او در زیباسازی طبیعت و حفظ محیط زیست فعالیت دارد، درباره اهداف دیگر این جمعیت طبیعتدوست میگوید: یکی از اهدافمان این بود که ایران در میان خاورمیانه مانند نگین سبزی باشد و برای همین یکی از ایدهها این بود که حول ایران کمربند سبزی باشد تا با خشکسالی که به دلیل رشد تکنولوزی در حال پیشرفت در کشور است، مقابله کنیم.
سال۵۵ از زادگاهش بیرجند به مشهد میآید. دوران دانشجویی دکتر صرف تخصص علوم آزمایشگاهی مکانیک خاک میشود و طی مدارج عالیه استاد دانشگاهش میکند تا پس از ۲۷سال تدریس در دانشگاههای فردوسی، آزاد مشهد، کاشمر و بجنورد حدود ۲۰هزار دانشجوی مهندسی عمران به جامعه تحویل دهد.
نگین سبز معروف دانشکده فنی و مهندسی یکی از ابتکارات دکتر است که با همکاری مهندس زرین، مسئول فضای سبز سال۶۳ شکل گرفت و خیلیها با زیبایی آن در عکسهای یادگاریشان خاطره دارند و بعضیها نیز از آن الهام گرفتهاند.
او که مدرس بازنشسته دانشگاه فردوسی مشهد است، صحبتهایش را به شروع انقلاب گره میدهد و آن روزهایی که جزو بنیانگذاران جهاد خراسان بود و سمتهایی، چون معاون کمیسیون بسیج اقتصادی استان، معاون کمیته سوخت و خودرو استان و بخش کمیته بسیج اقتصادی روستاها در استان بود. اینها چند مورد از سمتهای متعدد او در طول این سالهاست.
دکتر که در حال حاضر با پستهای ریز و درشت دیگر در راستای حفظ محیط زیست به عنوان مشاور کارگروه خدمات شهری و محیط زیست شورای اسلامی شهر مشهد نیز فعالیت دارد، در ادامه صحبتهایش به جمعیت سبز میپردازد و نتیجه پژوهشها و فعالیتهایش را در این راستا بازگو میکند.
فعالیتهای زیست محیطی استاد بسیار است. از نامگذاری هفته بدون دود در سال۷۵، جمعآوری طلای کثیف و اعلام فراخوانی برای جمعآوری زبالههای کاغذی برای نخستین بار در کشور و معرفی کاغذ به عنوان «سرمایه ملی» در سال۷۶ با هدف بازیافت زبالهها و قطع درختان کمتر که کاغذ از جسم آنها تولید میشود تا تشکیل کمیته دوچرخهسواری در همان سال و تشکیل باند دوچرخه در دو حاشیه خیابان ملکآباد، حاشیه ملکآباد را آسفالت و باند دوچرخه ایجاد کردند و در ۲۵مرداد ۷۵ از ابتدای نخریسی تا پارک ملت را رکاب زدند تا فرهنگ دوچرخهسواری را در بین مردم نهادینه کنند.
امید دکتر همیشه به این بوده و هست که روزی بشود، با توسعه سبزی و درختکاری بیشتر تاثیر منفی تکنوکوژی بر محیط را خنثی کرد. او در این باره از یک تلاش زیبا در سالهای ۷۸ تا ۸۰ یاد میکند: همان سالها بود که برای بار دیگری در جهت تکمیل کمربند سبز دست به کار شدیم.
همکاری مدیر کل سابق حفاظت محیط زیست، آقامیری و شهرداری و اتوبوسرانی از سوی دیگر منجر به فعالیتی بکر در این عرصه شد. اسفند ماههای این سالها مردم را با اتوبوس به صورت رایگان به ویرانی میبردیم تا در کاشت درختان این قسمت از شهر سهیم باشند. این حرکت سبز در آینده تاثیرات بسیاری در کاهش آلودگیها در شهر مشهد خواهد داشت.
پارک خورشید، کوههای آب و برق و محدوده زکریا مقصد بعدی بود. سال۸۰ با همکاری آموزشوپرورش توانستیم با کمک دانشآموزان دختر و پسر مدارس امام حسین (ع) پنج هزار اصله درخت در این کوهها بکاریم.
چند سال بعد ارزیابی انجام دادیم و دیدیم محدودههایی که توسط مدارس دخترانه کاشت شده، رسیدگیها و مراقبتهای پس از کاشت بیشتر بوده و بهتر رشد کردهاند و این شد که با کمک شورای اجتماعی محلات و خدمات شهری شهرداری به دانشآموزان این مدارس گل زیتون اهدا کردیم.
درباره کاشت درخت در آن ارتفاعات باید به این مهم اشاره کنم که تصرف و تخریب ارتفاعات مشهد به ویژه در ضلع شمالی بوستان خورشید که این روزها بسیار شایع شده کاری بر خلاف قانون است و در قانون شهرداری قید شده که ارتفاعات با شیب بیشتر از ۱۵درجه ساختوساز غیرمجاز محسوب میشود و با توجه به این مقوله ما نامهای به ریاست جمهور نوشتهایم.
این مسئول سبز در ادامه صحبتهایش میگوید: این تنها همکاری ما با مدارس نبوده و نیست. پس از آن سالها در دانشگاه فردوسی با کمک دانشآموزان فعالیتهای دیگری را انجام دادیم که از آن جمله کاشت درخت در دانشگاه، کاشت درخت در مرکز نگهداری کودکان خانهدلها و کاشت درخت در مراکز نیروی انتظامی و... است که اکنون تمام این درختها در حال بزرگ شدن و تزریق اکسیژن و هوای پاک به محیط هستند.
یکی دیگر از فعالیتهای سبز این جمعیت ارائه آموزش هنر سبز به رابطان بهداشت است. او در این باره به ایجاد اشتغال برای جوانان با استفاده از ظروف بازیافتی یاد میکند: حدود ۲۰ساعت به عنوان دوره آموزشی تئوری و ۱۶ساعت مبانی نظری این هنر را به این گروه آموزش دادیم تا آنها جوانان را به این هنر ترغیب کنند.
طرح دیگری با سازمان بسیج سازندگی و منابع طبیعی در راستای بیابانزدایی داریم که با وجود تصویب این طرح و بنای آن بر فعالیت در سه ماه زمستان با توجه به شرایط آب و هوایی هنوز محقق نشده است.
بوستانی به نام پیوند را در کوهپایههای آب و برق ایجاد کردیم و قانون جالبی برای آن گذاشتیم؛ قرار بود هر شهروندی که ازدواج میکند، درختی در این بوستان بکارد و هر کس که عزیزش را از دست میدهد نیز در این بوستان درختی بکارد و این بوستان با عشق آن عزیزان پایهگذاری شود، اما به اسم مسکن جوانان آن بوستان را نابود کردند و درختانش را کندند و چیزی از آن باقی نمانده است.
ملکآباد و نگهداری آن تونل سبز و درختهای راش خوشقد و قامتش یکی از حسرتهای دکتر است؛ زمانی که شهرداری درختان راش سربه فلک کشیده ملکآباد را قطع میکرد، برای ممانعت هر کاری که از دستمان برمیآمد، انجام دادیم و کار به جایی رسید که شهردار و مسئولان شهری این قول را دادند که فقط آفتزدهها را قطع کنند و جای آن درخت بکارند، اما در عمل این کار انجام نشد و همه درختان را به دلیل اجرای قطار شهری مشهد قطع کردند؛ درحالیکه بنا بود فقط سرشاخههای مزاحم را بزنند.
این قدر پیگیری کردیم که دست آخر این نهالهای ضعیف را آوردند. همه این اتفاقات و قطع آن درختان که سبب تنفس شهر بودند، فقط به خاطر اجرای پروژه قطار شهری بود.
او که معتقد است هر تلاشی برای احیای ملکآباد کم است، میگوید: این بود که مذاکراتی با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شورای شهر انجام شد تا در نهایت با همکاری موحدیان، فرماندار وقت مشهد و سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری توانستند دو طرف بولوار را زیباسازی کنند.
سخن دکتر رضوانی که به اینجا میرسد، از مذاکراتی با مهندس سلامی در دو سال پیش خبر میدهد: توانستیم گونههایی که ۶۰سال پیش کاشته میشد دوباره بیاوریم و بکاریم تا شاهد تونل سبز مشهد و سرسبزی بولوار ملکآباد باشیم.
این جمعیت در حدود چهار سال پیش با همکاری معاونت خدمات شهری شهرداری مشهد حرکت جدیدی را هم زمان با ایام نوروز شروع کرد: «ایام نوروز و سیزده به در در ورودی مشهد، کیسه زباله و برگههای هشدار و آگاهیرسانی درباره محیطزیست توزیع میکردیم تا از ریخته شدن زباله در معابر و محیطهای طبیعی خودداری شود.»
دکتر محمد رضوانی و دوستانش جشن «ماهیهای قرمز» را برای نخستین بار برگزار کردند تا از آلودگیهایی که نگهداری ماهی در منازل به وجود میآورد، جلوگیری کنند؛ بنابراین برای رهاسازی ماهیها در استخر پارک ملت، با عنوان جشن «ماهیهای قرمز» فراخوان دادند و مهدکودکها و کودکان کوچک را به این کار تشویق کردند، اما این ابتکار نیز در سالهای بعد از سوی شهرداری و به اسم شهرداری مطرح شد.
دکتر رضوانی حتی به دلیل علاقه زیادی که به مسائل زیست محیطی دارد، به عنوان عضو کمیسیون ارزیابی زیست محیطی طرحهای عمرانی استان فعال است. خودش دراین باره میگوید: در این کمیسیون، مسائل زیست محیطی را بررسی میکنیم؛ بهنحویکه تاکنون مانع ادامه طرحهایی شدهایم که موجب بروز آسیبهای زیستمحیطی شدهاند و از آن طرف نیز با طرحهایی که هم راستا با حفظ محیطزیست بوده است،برای اجرا موافقت کردهایم.
او به استانداردهای لازم در محیطهای کاری مختلف به مدیریت و حفظ محیط زیست از این منظر اشاره میکند و با توجه به اینکه عضویت شورای مشاور عالی سازمان نظام مهندسی معدن استان را نیز دارد، در این باره میگوید: در این شورا قبل از اجرای پروژهها، در زمینه استانداردها و ضوابط استقرار زیست محیطی در راستای آسانسازی بهرهبرداری از معادن با هدف حفظ محیط زیست در استان مشاوره میدهیم.
دکتر محمد رضوانی، این فرهیخته سبز مشهد، کلاسهای آموزشی بسیاری را در استان و منطقه در زمینه آموزش زیست محیطی و بهبود روش زندگی برگزار کرده است. یکی از خروجیهای آن، استفاده از وسایل بازیافتی برای تولید اشیای دکوری است.
آنگونه که توضیح میدهد: قرار است در شهریور همین امسال این برنامه را دوباره تکرار کند و در قالب آموزشهای زیست محیطی با بهره مندی از مربیان مجرب این هنر را به جوانان بیشتری برای امرار معاش و لذت از هنر منتقل کند.
مصاحبه به جایی میرسد که گلایههایش سر باز میکند: ۹۸ درصد فعالیتهای فرهنگی به مسائلی غیر از دغدغههای محیط زیستی میپردازد و برای انجام فعالیتهای فرهنگی، با پرداخت هزینههای اضافه به ایجاد فرهنگسراها اقدام کردهاند؛ درحالیکه میتوانند با کمترین هزینه، اینگونه فعالیتها را در اختیار سازمانهای مردمنهاد قرار دهند و ناظر عملکردشان باشند، اما این مسئله به دلیل نگرش منفی برخی مدیران شهری محقق نشده است.
این در حالی است که اگر شهرداری از سازمانهای مردمنهاد کمک بگیرد، بسیاری از فعالیتهای فرهنگی این سازمان با هزینهای بسیار ناچیز از طریق انسانهایی که حاضرند بیش از ساعت اداری برای پاک و سبز شدن شهرشان مایه بگذارند، انجام خواهد شد.
به فهرست فعالیتهای دکتر باید عضویت شورای اجتماعی محله را نیز اضافه کرد؛ سه سالی میشود که به عنوان فرهیخته به عضویت شورای اجتماعی محله حافظ درآمدهام و سعی میکنم بیشتر موضوع جوانان و مسائل آنها، اشتغال بانوان و کاهش آسیبهای اجتماعی را هدف برنامههایم قرار دهم.
شاید باید گفت که دکتر این روزها در حال رایزنی با فرهیختگان دیگر شوراهاست تا از طریق آنها و با کمک بازوی شورا بتواند ایدههای سبز بکر این جمعیت را اجرا کند تا همه شهروندان از تحقق ایدههای او تنفس در هوایی پاک و زمینی سبز را تجربه کنند.
نمیدانم به کدام سو میرویم و تکنولوژی به بهانه توسعه امکانات با ما چه میکند. تنها میبینم که کوهها منهدم میشوند تا ساختوساز شود، جنگلها معدوم میشوند تا ساختمانهایمان جولان بیشتری دهند و آبهای زیرزمینیمان هر روز سطحشان کمتر میشود.
حالا جنگلهای اطراف فرودگاه را خلوت کردهایم و کوههای محدوده زکریا و بوستان خورشید را آپارتمان ساختهایم و سطح آبهای زیرزمینی ۱۲۰متر کم شده است؛ بحرانی که بیشترین بارندگیها نیز رفع نخواهد شد. چارهاش این است. دست طمعمان را از زمین و جنگل و کوهها و رودخانههایش برداریم.
زبالهها را تفکیک کنیم. آب را درست مصرف کنیم و در قبال حفظ محیط زندگیمان مسئول باشیم. تنها راهکاری که میتواند مارا نجات دهد، کشت گلخانهای متناسب با اقلیم است و درخت و درخت و درخت.